یک
۱۹
دی
هیچ وقت آدم تنهایى نبودم به لحاظ فیزیکى...
همیشه آدمهایى را دارم که دوستم دارند و این دردناک تر است به نظرم...
که کسى دوستت داشته باشد و تو هیچ هم قلبت نتپد برایش...
که بدانى و بداند هست،که باشد فقط...
که رفتنش هیچ از زندگیت کم نکند،همانطور که آمدنش هیچ به زندگیت اضافه نکرده...
آدمهایى که سایه اند براى من،که گاهى حتى اسامى شان را فراموش میکنم
و طفلکى آدمهایى که جاى خالى ندارند و طفلکى من که آدمم را گم کرده ام...
کسى که بیاید و زندگى ام را زیر و رو کند،کسى که بشود به خاطرش جلوى یک دنیا ایستاد...
کسى که همه شایدها و اما اگرها را بدهد به دستِ باد،بشود همان کَس که باید...
"دلم لَک زده که دوباره دلم بلرزد و دوباره صبح ها که چشم باز مى کنم،یاد کسى در سرم بپیچد...
________________________________________________________________________
- ۳ نظر
- ۱۹ دی ۹۴ ، ۲۳:۴۴
- ۲۸۶ نمایش